Friday, July 31, 2009

Iran protests...

Taken from مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۳۱: سحام نيوز :‌ قطعه 257 بهشت زهرا عصر پنج شنبه شاهد حضور مردمي بود كه براي گرامي داشت ياد وخاطره جان باختگان حوادث 30 خرداد به انجا امده بودند ، هرچند كه اين بار نيز اين نيروهاي مستقر كه سعي در متفرق كردن مردم و ممانعت از قرائت فاتحه اي توسط انان داشتند .

1. قطعه 257 بهشت زهرا عصر پنج شنبه شاهد حضور مردمي بود كه براي گرامي داشت ياد وخاطره جان باختگان حوادث 30 خرداد به انجا امده بودند ، هرچند كه اين بار نيز اين نيروهاي مستقر بودند كه سعي در متفرق كردن مردم و ممانعت از قرائت فاتحه اي توسط انان داشتند . مهدي كروبي وقتي كه وارد قطعه شد با استقبال گسترده مردمي مواجه شد كه به مانند روزهاي اخير سراسر اعتراض بودند ، در همين حال نيروي هاي امنيتي و نظامي حاضر در صحنه به او هشدار دادند تا گامي جلوتر نيايد ولي او بدون توجه به هشدارهايي كه او را از قرائت فاتحه اي در كنار مردم براي ندا آقاسطان منع مي كرد قدم به اين قطعه گذاشت . اما حضور وي و مقاومت مردم براي برگزاري مراسم چهلم جان باختگان حوادث 30 خرداد مانع از برخورد نيروهاي امنتيي و نظامي با مردم نشد و چنين بود كه مهدي كروبي تنها سكوت كرده بود و متاثر شد از رفتارهايي كه با مردم صورت مي گرفت . او بر مزار ندا رفت و در كنار مردمي كه با صداي بلند فاتحه مي خواندند برايش قران خواند و طلب مغفرت كرد . هنگامي كه به دفترش برگشت چهره اش برافروخته بود نه از آفتاب گرم تابستان بلكه از برخوردهايي كه با مردم صورت گرفته بود و چنين بود كه در پاسخ به سوالاتي كه از حادثه 8 مرداد بر مزار جان باخته 30 خرداد پرسيدم با اندوه و تاثر پاسخ داد . او متاثر بود از انكه اينك برخلاف وعده هايي كه به مردم داده شد با انان رفتار مي شود و چنين بود كه هشدارهايي به مسئولان و بزرگان كشور داشت . او از بزرگان كشور درخواست كرد تا به مانند روزهاي پس از فوت امام (ره) رفتار نكنند و اين بار هشدارهاي او را جدي بگيرند نه انكه زماني او در مقام رييس مجلس سوم ، بزرگان كشور را نسبت به انحراف و انحصار آگاه كرده بود ولي به او توجهي نكرده و اينك همان مخاطبانش معترض شده و يا سكوت پيشه كرده اند . گفت وگوي كوتاهي را همان عصر پنج شنبه با مهدي كروبي داشتم كه در نخستين پرسش تحليل او را از رفتار وزارت كشور دولت نهم براي عدم ارائه مجوز پرسيدم واينكه چطور شد كه تصميم برآن گرفته شد كروبي و موسوي به بهشت زهرا بروند . پرسش چنين بود : اوايل هفته گذشته درخواستي از سوي شما و موسوي براي برگزاري مراسم جان باختگان 30 خرداد در مصلي بزرگ تهران ارائه شد وليكن دو روز پس از ان مديركل سياسي وزارت كشور با ادبياتي خاص دولتمردان نهم اعلام كرد كه به هيچ گروه و يا شخصيتي براي برگزاري مراسم مجوزي داده نشده است و البته او تاكيد كرده بود كه گروه هاي سياسي به دنبال سوءاستفاده از حوادث اخير هستند و اين را دليلي براي عدم ارائه مجوز ناميد . در همين راستا شما و موسوي اعلام كرديد كه به بهشت زهرا خواهيد رفت . آيا درخواست شما براي برگزاري مراسم چهلم يك شهروند ايراني كه در اعتراضات اخير جان باخته است امري غيرقانوني بود ؟
بله همان طور كه مي دانيد ما درخواست كرده بوديم كه مراسمي را در مصلي براي گرامي داشت چهلم جان باختگان 30 خرداد برگزار كنيم و حتي اعلام كرده بوديم كه براي انكه حادثه اي رخ ندهد همه را به سكوت دعوت كرده ايم و تنها قرار است كه قران تلاوت شود و بعد هم مردم متفرق شوند . اين همان رفتاري است كه در راهپيمايي هاي اخير نيز داشتيم به طوري كه هميشه مردم را به آرامش دعوت مي كرديم چرا كه ما معتقديم خواسته اي قانوني داريم و به دنبال هيچ گونه حادثه آفريني نيز نبوديم . حتي در راهپيمايي هايي كه خودم حضر داشتم نيز هر گاه مشاهده مي كردم كه مردم شعار مي دهند كه شعارهايي مطلوب نبود فرياد مي زدم كه شعار ندهيد . به عنوان مثال وقتي مي شنيدم كه مردم شعار مي دهند " راي خود را پس مي گيريم "‌من اعتراض نداشتم ولي وقتي مي شنيدم كه عده اي شعار مي دادند "‌توپ تانك بسيجي ديگر اثر ندارد " من مي گفتم كه ما براي دعوا نيامده ايم و از انها درخواست مي كردم كه اين شعارها را سر ندهند . بنابراين به نظر من مردم خواستي معقول و منطقي دارند مانند اينكه ما نيز براي برگزاري مراسم در چهلم جان باختگان حوادث اخير درخواستي قانوني و منطقي داشتيم ولي از ان ممانعت كردند . چنين بود كه ما ديديم اين درست نيست كه برويم و پشت درهاي مصلي بنشينيم و درگيري هايي ايجاد شود بنابراين تصميم گرفتيم كه به بهشت زهرا برويم و كنار مزار انان فاتحه اي بخوانيم .
گويا اعلام شده براي جلوگيري از سوء استفاده گروههاي سياسي مجوزي داده نشده است . شما اين را مي پذيريد ؟
اين حرف دو جواب دارد . نكته اول اينكه حتي به خانواده ها هم اجازه اي براي برگزاري مراسم حتي در مساجد محلي داده نشد . دومين نكته اينكه اين حادثه اي كه روي داده موضوعي شخصي نيست بلكه افرادي در يك رويدادي جمعي به شهادت رسيده اند . انتخاباتي برگزار شده است كه عده اي معتقدند اين انتخابات سالم برگزار شده است اين عده همان كساني هستند كه اكنون در دولت حضور دارند همان عده اي كه نظارت واجرا را برعهده داشته اند ، پول هاي بيت المال در اختيارشان بوده و هر گونه كه خواسته اند با صندوق هاي راي برخورد كرده اند ، آقاياني كه صدا و سيما و نيروهاي مسلح را در اختيار داشته اند و اينها مدام بر صحت و سلامت انتخابات تاكيد مي كنند . اما يك گروه هم هستند كه معتقدند انتخابات سالم برگزار نشده است و ادله هاي فراواني هم براي اين استدلال خود دارند . دلايلي كه در آينده اي نزديك ان را به صورت كتابچه اي منتشر خواهيم كرد كه براي آيندگان باقي بماند . حرف هاي بسياري درباره اين انتخابات وجود دارد كه برخي از انان مصلحت است كه مطرح شود و برخي ديگر صلاح به طرح كردن ان نيست . ما بلاغت داريم و بنابر مقتضاي حال صحبت مي كنيم و اول زمينه ها را فراهم و بعد صحبت مي كنيم . بنابراين دسته دومي كه معتقدند انتخابات سالم برگزار نشده است به حمايت از ما برخاستند و مطمئنا اين افرادي كه در اعتراض به نتيجه انتخابات به خيابان آمدند به احمدي نژاد راي نداده اند بلكه به خاطر تضييع حق كانديداي مورد حمايت خودشان به خيابان آمدند و در اين راه كشته شدند . بنابراين فردي كه در اين حوادث كشته شده است خواست و مطالبه اي داشته و اين طور نبوده كه بخواهد در انتخابات شركت كند تا هيزم تنور آن شود بلكه او به كانديداي خود راي داده و اكنون نيز با اعتقاد به نقلب آشكار در انتخابات به خيابان آمده و از سرنوشت راي خود سوال مي كند و براي اين امر كشته شده است و چنين است كه ما اكنون براي اين افراد مي خواهيم مراسمي را برگزار كنيم . من از همان ابتدا تاكيد مي كردم كه همواره از راي مردم صيانت مي كنم و اكنون نيز مي گويم كه در حد توان از رايشان پاسداري خواهم كرد . بنابراين اكنون مردم خودشان تشخيص داده اند كه به خيابان بيايند و ما هم در كنارشان هستيم . چنين است كه اگر ما براي كساني كه براي صيانت از راي خود به ميدان آمده اند و در حمايت از ما برخاسته اند كشته شده اند مراسمي را براي گرامي داشت ياد وخاطره شان برگزار نكنيم كه انسان هاي ضعيف النفس و بي شخصيت و دين فروشي هستيم كه اينك مردم را در ادامه مسير رها كنيم .
از حادثه اي بگوييد كه عصر پنج شنبه شما شاهد آن بوديد و اين گونه تاثر شما را برانگيخته است .
هنگامي كه به بهشت زهرا رسيديم به سمت قطعه حركت كرديم كه در همان حال مي شنيدم كه مردم مي گويند ما را مي زنند . در همان حال ديدم كه مزار ندا را محاصره كرده اند و نمي گدازند كه به آنجا برويم . به محض اينكه از ماشين پياده شدم جمعيتي به سمت من آمدند و شعارهايي سر مي دادند مبني بر اينكه راي ما را گرفتن و حالا كتكمان مي زنند در همين حال نيروهاي مستقر به سمت مردم هجوم مي آوردند و انها را متفرق مي كردند و گاز اشك آور در هوا پخش شده بود من هم ايستاده بودم و حلقه اي دور من بود . من شاهد ان بودم كه با مردم برخوردهايي شديدي صورت مي گرفت و حتي چنان به زنان حمله مي كردند . تنها به حوادثي كه روي مي داد تماشا مي كردم و فاتحه مي خواندم . در همان حال شاهد ان بودم كه مردم را كتك مي زنند و به حلقه اي كه دور من بود نيز رسيدند و به انها هجوم آوردند به طوري كه يكي از پاسداراني كه همراه من بود و از نزديكان من را كتك زده اند . هركسي كه فكر مي كند من قصد دارم كه براي نفع شخصي صحبت كنم و با به جنجال سازي بپردازم مي تواند به دفتر من بيايد و بدن هاي كبود اين افراد را مشاهده كند .
آيا به شما هم تعرضي صورت گرفت ؟‌
نه به من ضربه اي نخورد چرا كه اين دوستاني كه اطراف من بودند اجازه نمي دادند كه به من نزديك شوند در همان حال به من گفتند كه تا شما اينجا بايستيد اينها با مردم اين گونه برخورد مي كنند شما برويد تا شايد مردم هم متفرق شوند و از من مي خواستند كه سوار بر ماشينم شوم . ولي من در همانجا ايستاده بودم و با تاثر و تعجب نگاه مي كردم و تنها قرآن مي خواندم . در همان زمان به اين فكر مي كردم كه ما چه وعده هايي داده بوديم و چه حرف هايي زده شده بود و چه مي خواستيم و چه شد . وضعمان به گونه اي شده است كه اكنون شاهد ان هستيم كه جمعي به دور بنده حلقه بزنند كه مرا كتك نزنند و اين واقعه اي كه هيچ گاه در ايران شاهد ان نبوديم . اين حادثه مرا به ياد حادثه اي انداخت كه در سال 66 در عربستان سعودي شاهد ان بوديم زماني كه به ما حمله ای شد و آنجا نيز اطرافيان مرا مي زدند و البته يك ضربه هم به من خورد . اهر چند که در حادثه روز پنج شنبه ضربه ای به من نخورد . االبته آن حادثه در كشوري بيگانه روي داده بود ولي اينك حادثه ای در كشور خودمان روي مي دهد و بر سر مزار كساني كه به خاطر اعتراض به نتيجه يك انتخابات كشته شده اند و تنها خواسته شان اين بوده كه مي گفتند چرا ما را به انتخابات دعوت كرديد و حالا كه آمده ايم راي ما چه شده است ؟ با مردم برخورد می کنند .
شما كه خود شاهد اين حوادث بوديد چه پيامي را مي توانيد به مسئولان چنين برخوردهايي بدهيد ؟
مي خواهم در اين مصاحبه پيامي را به كساني كه غير از ما فكر مي كنند برسانم . آنها كه فكر مي كنند اگر مردم را ببرند و كتك بزنند و دندان ها و سر و كله شان را بشكنند و تحت شكنجه و آزار انها را بكشنند مي توانند شرايط را آرام كنند . من به اين افراد دلسوزانه هشداري مي دهم و مي گويم كه پنبه غفلت را از ايادي دولت و اطرافيانش از گوششان بيرون آورند و گزارش وضع موجود را به صورت واقعي به مقامات بالا و بزرگان نظام منتقل كنند . اصلا مي گويم كه به حرف ما كه از نظر شما شكست خوردگان انتخابات هستيم و فكر مي كنيد كه به خاطر اين شكستي كه بر ما تحمیل شده است اين گونه حرف مي زنيم توجهي نكيند ، ولي به چاپلوس ها و جيره خواران ، كساني كه اين روزها شلوغ كاري مي كنند و سعي در تخريب چهره برخي از بزرگان نظام دارند ، كساني كه از گرفتن اعتراف ها سخن مي گويند ، كساني كه مي گويند راي صفر بوده است ، اناني كه اعلام مي كنند در اين مدت تنها 30 درصد نيروها را به خيابان ها آورده اند ، اناني كه با هلي كوپترها بر بالاي بازداشت گاهها اعمال قدرت مي كنند و فرمان مي دهند ، دوستاني كه معتقدند به آنها وحي نازل مي شود و يا كساني كه معتقدند من و موسوي در باغ وحش را باز كرده ايم نیز توجهي نكنيد بلكه به حرف صاحبان انديشه و فكر كه در درون حاكميت هستند و از طيف خودتان مي باشند توجه كنيد . فضايي را ايجاد كنيد تا مراجع تقليد ، مدرسين دانشگاه و حوزه ، روحانيت مبارز ، روحانيون معتدل ، ارتشي ها و نيروهاي سپاهي ، صاحبان فكر و انديشه كه حتي برخي از آنها از طيف خودتان هستند حرفشان را بزنند . البته فضايي ايجاد شود كه چنانچه انها حرفي را در انتقاد از وضع موجود زدند فورا انها را وابسته به بيگانه و يا استحاله شده از نظام نخوانيد بلكه به نقد ها دلسوزانه انها گوش فرا دهيد . من امروز مي گويم كه پرونده همه در آينده اي نه چندان دور آشكار خواهد شد و مشخص مي شود كه هر كسي چگونه حرف زده است .
به نظر شما آيا برخوردهاي خشن كه طي اين روزها با مردم شكل گرفته است موجب برقراري آرامش دركشور مي شود و يا به تشديد و ملتهب كردن شرايط كمك مي كند ؟
انچه من در اين روزها شاهد بودم حامل عزم و اراده جدي اقشار مختلف مردم براي احقاق حقشان است . اين مردم هنگامي كه كتك مي خوردند حتي دو انگشت خون آلود خود را بالا مي گيرند و مي گويند به سمت مصلي و به مبارزه ادامه مي دهند . مردم را گرفتن و كتك زدن موجب خاموشي آنها نمي شود شايد عده اي از مردم عقب نشيني كنند ولي اين فشارها فضا را بدتر مي كند و به شكل گيري حوادث ناگواري مي شود . برخي از آقايان فكر كرده اند كه با راه اندازي جنجال و هياهو و صحنه سازي در تلويزيون و كشتار مردم مي توانند شرايط را تغيير دهند . اين مردم ديگر عقب نخواهند نشست من به هر جايي كه مي روم چه عروسي و چه عزا مردم تاكيد مي كنند كه تا اخير ايستاده اند و بنابراين فكر مي كنم كه بهتر است مسئولان با بي تدبيري خود يك چاه ويل را درست نكنند و بنابراين من به دست اندركاراران توصيه مي كنم كه اجاره دهند كه همه منتقدان به وضع موجود در فضايي مناسب حرف هاي خود را بيان كنند . من مطمئن هستم كه با چنين برخوردهايي قضايا پيچيده تر و بغرنج تر مي شود و بنابراين بايد عقلا را جمع كنيد و تدبيري بيانديشيد قبل از آنكه خسارات سنگين تري وارد شود و حيثيت اسلام و روحانيت و جمهوري اسلامي ايران خدشه دار شود . بايد در انديشه راه حل معقولي براي خروج از اين بحران بود . به آقايان توصيه مي كنم كه با يك سخنراني و يا خطبه اي در نماز جمعه و يا ارائه تحليلي در صدا وسيما در حمايت از انها مغرور نشوند بلكه فضايي را ايجاد كنند تا همه دلسوزان نظام حرفهايشان را بزنند .
و حرف آخر مهدي كروبي خطاب به مسئولان چيست ؟‌
من مي خواهم دوباره همان حرفي را كه روزهاي نه چندان دور گفته بودم تكرار كنم . در سال 68 و پس از فوت حضرت امام (ره) من از جايگاه مديريت قوه مقننه همواره نسبت به انحرافات و انحصارطلبي ها هشدار مي دادم و خطاب به بزرگان مي گفتم كه تا شما خودتان گرفتار نشويد احساس خطر نخواهيد كرد ولي من به شما هشدار مي دهم كه روزي در چنين شرايطي قرار خواهيد گرفت . من اين حرف را به كساني گفتم كه اكنون بخشي از انان اعتراضات خود را به صورت صريح مطرح مي كنند و جمعي ديگر در اعتراض سكوت كرده اند . امروز نيز دوباره تذكر و هشدار مي دهم كه چنانچه نسبت به شرايطي كه پيش آمده توجه نكنيد به سرنوشت همان كساني دچار مي شويد كه روزي به انها تذكر داده بودم و البته اين بار اگر به سرنوشت انان گرفتار شويد ممكن است كه همه منافع و مصلحت ملي را قرباني كنيد .

Thursday, July 30, 2009

Iran Protest...

I read this satire in Etemand Melli news paper, it is excellent about what is going on in current Iran.

ربه‌هاي چپ دست

زماني كه آقاي محمود احمدي‌نژاد هنگام راي اعتماد گرفتن كابينه در سال 84 گفت: «اين كابينه يك كابينه ‌منحصر‌به‌فرد است و هيچ شباهتي با كابينه‌هاي معمولي ندارد» كسي درست متوجه منظورش نشد، اما امروز همه دقيقا متوجه منظور ايشان هستيم. پس به اتفاقات و جابه‌جايي‌هاي كابينه كه به يك مساله روزمره تبديل شده، نمي‌پردازيم و مستقيم به سراغ اخبار جدي‌تر و مهم‌تر مي‌رويم!
شنبه:
با توجه به افزايش ظرفيت بهشت زهرا تا دو ميليون نفر، زحمات بسياري در حوزه‌هاي مختلف كشيده مي‌شود تا 800هزار قبر افزوده‌شده حيف و ميل نشود. در همين راستا يك هواپيماي روسي ديگر سقوط كرد و عده ديگري هم منن‍ژيت گرفتند! وقتي دو هفته پيش هواپيماي شركت هوايي كاسپين در قزوين سقوط كرد يكي از مسوولان هوايي گفت كه امسال در جهان 5 هواپيما سقوط كرده‌اند كه فقط يكي از آنها متعلق به ايران است.
پيش‌بيني محتمل: احتمالا اظهارنظر جديد اين است كه در يكسال اخير از بين 6 هواپيماي سقوط كرده، فقط دو فروند از آنها ايراني بوده‌‌‌اند!
-يكي از روزنامه‌هاي حامي دولت، سرمربي جديد پرسپوليس كرانچار را دائم‌الخمر دانست. بعد از اين قضيه محمد آخوندي معاون سازمان و عضو هيات مديره باشگاه پرسپوليس اين قضيه را حاصل شايعه‌سازي دلال‌ها دانست. برخي از روزنامه‌هاي ورزشي از قرارداد مشروط سرمربي جديد سخن گفتند. به اين شكل كه اگر اين مربي كروات با وضعيت نامتعارف ديده‌شد، بايد سه برابر مبلغ قرارداد خود را به باشگاه پرداخت و يك سرمربي مطرح خارجي را در اسرع وقت جايگزين خود كند!
يك بند قرارداد پيشنهادي: طبق ماده چهار قرارداد چنانچه اهالي محل در دست ايشان پاكتي مملو از پسته، ماست موسير، چيپس و بال‌كباب ديدند، ايشان موظف است به تمام بچه‌هاي محل غذا بدهد!
يكشنبه:
معاون فرهنگي - اجتماعي شهرداري مشهد از توزيع کارت عفاف ميان جوانان مشهدي خبر داد. به گزارش خبرنگار مهر، محمد صادق مرکبي گفت: «شهرداري مشهد در راستاي غني‌سازي اوقات فراغت جوانان مشهدي اقدام به توزيع کارت عفاف ميان جوانان مشهدي کرده است»
شكايت زيربنايي: برادر گرانقدر جناب آقاي قاليباف به جاي اينكه هي از دولت عدالت‌گستر شكايت كنيد كه چرا بودجه مترو را نمي‌دهد، به فكر غني‌سازي اوقات فراغت ما باشيد!
از طرف جمعي از جوانان تهراني
دوشنبه:
در راستاي طرح‌هاي موفقيت‌آميز دولت در جهت اشتغالزايي، قرار است يك طرح ويژه ديگر نيز اجرا شود. در همين راستا غلامحسين الهام قرار است از سمت‌هاي خود در دولت استعفا كرده و فقط به شوراي نگهبان بپردازد. شنيده‌هاي غيررسمي حاكي از آن است كه اين كار نزديك به پنج فرصت شغلي براي جوانان عزيز كشورمان ايجاد مي‌كند!
اعلام شد محمد كامراني و محسن روح‌الاميني بر اثر منن‍ژيت از دنيا رفته‌اند. بدين وسيله از تمام اغتشاش‌آفرينان عزيز، مي‌خواهيم كه قبل از دست زدن به آشوب‌طلبي، واكسن‌هاي مربوطه را تزريق كرده و از سلامت كامل خود خبردار باشند تا دوستان را در بازداشتگاه به زحمت نيندازند! البته همان‌طور كه در مساله بيماري سعيد حجاريان عنوان شد، امكانات درماني بازداشتگاه‌ها آنقدر خوب است كه امثال حجاريان خودشان نمي‌خواهند از آنجا بيرون بيايند، اما ممكن است آنهايي كه بدن ضعيف و كله شق دارند در فاصله بين دستگيري و رسيدن به بازداشتگاه مبتلا به مننژيت شوند و خانواده‌اي را عزادار كنند.
سه‌شنبه:
يك سايت خبر داد كه آقاي غلامعلي حداد عادل ميل به وزارت ندارد.
پرسش اساسي: آقاي حداد عادل به چه پستي ميل دارند؟
الف)حداد من ميل به گريه داره، مي‌خواد بباره!
ب)دل نمي‌دوني كه چه حالي داره! حالا نداره!
ج)ميل به رياست مجلس هشتم
د)ميل به رياست جمهوري دوره يازدهم
-دانشمندان ايرلندي در تحقيقات خود نشان دادند که تقريبا تمام گربه‌هاي نر، چپ دست و اكثر گربه‌هاي ماده راست دست هستند. دانشمندان جوان كشورمان در قابلمه و ماهيتابه و در زيرزمين خانه‌شان چه اكتشافاتي كه نمي‌كنند، آن وقت اين ايرلندي‌هاي بيكار دنبال چپ‌دست و راست‌بودن گربه‌ها هستند. البته با توجه به گربه‌باز بودن و سگ‌باز بودن طرفداران آقاي موسوي از نظر خانم فاطمه رجبي، بعيد نيست كه اين تحقيقات در راستاي كمك به اصلاح‌طلبان و باندهاي قدرت و ثروت صورت پذيرفته باشد.
چهارشنبه:
روزنامه جوان در جديدترين اكتشاف خود انجمن معتادان گمنام(N.A) را به شبكه‌سازي با هدف ايجاد آشوب متهم كرد.
فيلمنامه پيشنهادي به گروه فيلم و سريال شبكه سوم:
خارجي-كنار يك جوب-روز:
معتاد اول حدود 20 دقيقه تلاش مي‌كند يك عدد سيب را از روي زمين بردارد. بعد از اين تلاش ناموفقيت آميز به معتاد دوم مي‌گويد: «داداش پايه‌اي بريم اغتشاش؟» معتاد دوم بعد از يك ربع جواب مي‌دهد: «هشتم ولي خشته‌ام!» معتاد اول مي‌گويد: «همت كن. مگه تو نگفتي شنتوري الگوي منه؟ بايد رو پاي خودمون وايسيم!»...(مسوولان محترم براي دريافت فيلمنامه كامل سر كيسه را شل كنند و نصف حقوق كامي نجف زاده را به حساب ما واريز كنند!»
پنجشنبه:
خود شما تا الان بهتر متوجه شديد كه ما موقع صفحه‌بندي اين مطلب در روز چهارشنبه، نمي‌توانيم اتفاقات پنج‌شنبه را بنويسيم. از بين موضوعات پيشنهادي زير يكي را انتخاب كرده و در مورد آن بنويسيد.
1- اعزام اساتيد به ونزوئلا تا چه حد مي‌تواند ركورد اختراعات دانشمندان جوان را بهبود ببخشد؟
2- احتمال به نتيجه رسيدن شكايت محمد رضا شجريان از كيهان شبيه كداميك از احتمالات زير است؟ شرح دهيد.
الف)احتمال پيروزي تيم فوتبال شموشك نوشهر در مقابل تيم ملي فوتبال برزيل
ب)احتمال پيروزي يك مورچه در مسابقه كشتي با يك فيل
ج)هر سه گزينه صحيح است
د)هيچكدام
3- مبالغ اضافه شده به حقوق کارکنان دولت در دو ماه منتهي به انتخابات رياست جمهوري دهم، از فيش حقوقي تيرماه حذف شده و به روال سابق بازگشته است. حس يك كارمند را در چند جمله بيان كنيد.
4- مگر اصلاح‌طلبان هم قرآن مي‌خوانند كه آقاي موسوي درخواست برگزاري مراسم قرائت قرآن براي درگذشتگان حوادث اخير را داده؟
5- ممنوع التصويري اميررضا خادم به خاطر حضور در نماز جمعه به امامت آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني چه بركات و محسناتي براي كشور دارد.(حداقل 5 مورد)

Tuesday, July 28, 2009

Iran protests...

1. This is part I included in my weblog yesterday, a Persian description of what has happened to one of detainees who got arrested and kept in one of the detention complex in Tehran.
Translation is taken from this link

This is a translation of a note which someone published yesterday. He claims that he has been in a detention camp in south west of Tehran. Here is his observation:

I am not sure how to begin. Please forgive my typos and grammatical errors because I am in a rush and have to leave soon. It's 12:08 AM July 28, 2009.

Today morning, a few of my friends and I, narrowly escaped from a death camp. I am 21 years old and I was arrested about a month ago. I cannot believe I am free and alive right now. My friend and I were riding a motor bike and filming the street rallies using a cell phone when we got stopped and beaten by Basij militias. A woman tried to save us but she received her share of beatings as well. They pushed us into a van which was full of young people like ourselves, all beaten and bruised. After a while, the van took us to a police station, but we were kind of semi conscious that we did not realized where we were. They lined up every one next to a wall and a big guy counted and picked the even numbers and made two groups. That's when I lost contact with my friend and to this moment, I don't know what has happened to him.

They took my group to a camp called Kahrizak. You won't believe that there were over 200 people in single room, all beaten, bruised and wounded. Moaning and groaning could be heard from every corner. "What are they going to do with us? They might send us to a court or prison or something. I am pretty sure that could be better than this." I whispered to myself. There were no room to sit. All the walls were stained with blood.

I was thinking about my friend when I heard some guys crying. Apparently someone died as a result of excessive bleeding. Though, no one could move whereas we were all stuffed into a small room. At that moment, the guards came into the room and broke all the light bulbs and in the absolute darkness started to beat us with batons. They beat anyone who was the closest to them. They beat us for about half an hour and some people went into coma or maybe died.

Later they came back and lighted some flashlights into our faces and said "If you make noises, we will stick these batons up your asses." I couldn't believe what I was seeing. Maybe it was a nightmare. A guy called Suddeque, who apparently was their boss, took the body of a dead or unconscious man and leaned him against the wall and lighted his face with the flashlight. "We have been ordered to kill you all. You must be lucky not to die like this son of a bitch. Until the morning, if you die, you die and if you don't . . ." He said calmly. "You are blasphemists. Do you know what does that mean?" He added. Then he grasped into the hair of a teen-aged boy and asked him "Tell them what does that mean". "I don't know" the boy replied. "Oh yeah you damn do. Tell them, tell them what it means." he said while he was beating the boy. They boy went unconscious after a while. "It means devil, it means wrong doing. That's what it means." He shouted.

We lost 4 more guys in the next few hours. "You got no tooth brush, no toilets, no nothing here. Do whatever you want to do right here. Do you freaking understand?" He shouted again. Everyone there was suffering in some way. Broken hand or leg, swollen eyes, bruised body, open wounds but because of absolute darkness, we couldn't see anything. Later on, they gave us with some dry bread which we gobbled eagerly. After a few days, they released us because of the space problem they had. They had no room for more people, so they released some. I called my family using a stranger's cell phone and they picked me up on the street.

Here are the names of some people who died in there:

Hassan Shaouri (Student)
Reza Fatahi (Student)
Milad (No family name) The one who took him out first night.
Morteza Salah-shour
Morad Aquasi
Mohsen Entezami.

Iran Protests...

1. It has been so many news about those people who got arrested and detained under Iran regime that my eyes and mine are disturbed that I have hard time to think what is right. an example is from this guy who just got recently freed from one of the prisons under plain cloths:
فجایع و کشتار انسانی در اردوگاه کهریزک
نمیدونم از کجا شروع کنم ! اگه از لحاظ انشایی و املایی گزارشی رو که میخوام الان از گوانتاناموی ایران کمپ کهریزک بگم ایراد داشت من رو ببخشید چون خیلی عجله دارم و باید زودتر برم . الان که دارم این رو مینویسم ساعت 8 دقیقه بامداد 6 مرداد ماه هست . من بامداد دیروز 5 مرداد به همراه چند نفر به طرز معجزه آسایی از مرگ حتمی نجات یافتیم .
و الان از بیمارستان برای مداوای جراحات رسیدم خونه و بلافاصله پای سیستم اومدم و این وبلاگ رو ایجاد کردم
من 18 تیر دستگیر شدم . 21 سال سن دارم . الان که دارم اینو مینویسم باز باورم نمیشه که آزاد شدم . تو تظاهرات 18 تیر که با یکی از دوستام سوار موتور بودیم و دوستم داشت با موبایل فیلمبرداری میکرد توسط چند لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفتیم . یه زن اومد ما رو از زیر دست اینا نجات بده که اون بیچاره هم کلی زدند . ما رو انداختند توی یه مینی بوسی که پر از آدم کتک خورده و شل و پل بود مثل خود ما . مینی بوس ما رو به یه کلانتری برد . انقدر کتک خورده بودم که نفهمیدم کجا بود . بعد ما رو اونجا کنار دیور چیدند و منو دوستم کنار هم وایسادیم . بعد یه لباس شخصی قوی هیکلی اومد و یکی در میون میکشید بیرون و با تک پا سوار مینی بوسمون کرد و اون لحظه دیگه از دوستم خبر نداشتم و ندارم ما رو به همراه ده ها نفر دیگه به اردوگاه کهریزک بردند . باور نمیکنید حداقل اون اتاقی که ما رو بردند 200 نفر بودند . همه زخمی و باتوم خورده . صدای ناله همه جا رو فرا گرفته بود . با خودم گفتم اینا میخوان چی به سرمون بیارن . شاید فردا بریم دادسرایی . زندانی . اونجا حداقل از اینجا بهتره . اصلا جا نبود که بشینی . تمام در و دیوار خون بود .
به فکر دوستم بودم آخه اون از بچه هایی نبود که بتونه این جور جاها رو تحمل کنه . تو این اوضاع و احوال کسانی که تو اتاق بودند شروع به گریه و زاری و ناله کردن و گفتن 1 نفر مرده . صدا از ته اتاق میومد ولی شاید باورتون نشه همه به هم چسبیده بودیم و نمیتونستیم تکون بخوریم . نگهبانای لباس شخصی اومدن تو و لامپارو شکوندن در تاریکی مطلق شروع کردن زدن . هر کی جلو دستشون بود میزدن . نیم ساعت حسابی کتک زدن . چند نفر از شدت کتک خوردن به کما رفتن شاید هم مردن .
بعدش چند تا چراغ قوه روشن کردن وانداختند تو صورت ما ها گفتند اگه صداتون دراد این باتوم ها رو میکنیم ….. باورم نمیشد . فکر میکردم دارم کابوس میبینم
صادق که انگار ارشدشون بود جنازه اون کسی رو که مرده بود رو برداشت و تکیه جنازه رو داد به دیور چراغ قوه رو انداخت رو صورتش گفت ما حکم کشتن شما رو داریم . پس شانس بیارید و مثل این مادر … ( به مرده ) نمیرید . هیچ صداتون رو در نمیارید . تا صبح اگه زنده موندید موندید . اگه نمردید که …
گفت شما محاربه هستید . میدونید محاربه یعنی چی . یه نفر از اون جلو که پسری بود حدود 16 . 17 سال سن داشت گردنش رو گرفت به اینا بگو محاربه یعنی چی ! گفت نمیدونم . گفت غلط کردی ندونی ! شروع کرد به زدنش گفت بگو . بگو بگو . اونقدر زدش که از حال رفت . میگفت یعنی شیطان . یعنی خطا کار . انقدر زدش که چند نفر شدیدا اعتراض کردن . که اونها هم در حد مرگ کتک خوردن .
تو اون اتاق ما تا صبح حداقل 4 نفر کشته شدن
صادق نعره کشی و گفت اینجا از توالت فرنگی و مسواک و اینا خبری نیست همینجا کاراتون رو میکنید !!! . شیر فهم شدید ؟
هیچ آدم سالمی بین ما نبود و همه خون یا رو صورتشون لخته زده بود مثل من . یا چشمشون باد کرده بود مثل من . یا مثل خیلیا دست پاشون شکسته بود . به دلیل تاریکی مطلق من خیلیها را نتونستم ببینم
وقتی که در رو باز میکردند با دیدن نور چشممون شدیدا احساس ناراحتی عجیبی میکرد . فردای اون روز و روزهای دیگه رو به بدنرین شکل که توضیحش زمان بسیار میخواهد گذروندیم . به ما برای اینکه از گرسنگی نمیریم هر روز که نمیدانیم شب بود یا روز بود ! یک گونی ته مانده غذا که آن را با اشتیاق میخوردیم به ما میدانند . که داخلش تکه های نان . سبزی . برنج بود میدادند . که شخصی بین ما بود بنام دکتر زارع که میگفت یک پزشک است و مسئول تقسیم غذا بود . من ایشان و تعداد زیادی از هم بندانمان را که چند روز بود فقط صدای آنها را میشندم از صدا میشناختم تا اینکه بعد از چند روز صادق آمد و چند لامپ با خود آورد و ما را بعد از چند روز به محوطه کمپ برد . واااااای برا ما یک حس آزادی بود . آسمان ابی و نور خورشید برای ما تازگی داشت . ( در ضمن این را بگم که بخاطر این ما را به محوطه آوردند که کثافتها و مدفوع خود را از اتاق بیرون بریزیم ) معذرت میخوام که اینطور مینویسم ولی تا چند وقت دیگه که بقیه هم از زندان آزاد بشن بخصوص کمپ کهریزک اونها بهتر واستون توضیح میدن و مطمئن هستم این کمپ در بعضی موارد دست گوانتانامو و ابوغریب را طی این چند روز از پشت بسته . به هر حال به گفته نوچه های صادق ما جزو اولین کسانی بودیم که بدون دادگاهی ! بامداد دیروز به خاطر شلوغی بیش از حد کمپ به بیرون انداختند . و ما را تهدید کردند که اگر جایی حرفی بزنیم ما را به قتل میرسانند . من بلافاصله با خانواده ام نیمه شب دیشب با موبایل یک عابر تماس گرفتم و اونها به سراغم آمدند . طعم آزادی خیلی شیرین است . اما به یاد داشته باشید که الان هزاران نفر تو اردوگاه کهریزک بدترین شرایط رو میگذرونن .
در ضمن اسامی چند نفر رو که تو این مدت جان خودشون رو فقط تو کمپ ما از دست دادن و من حفظ کردم رو میگم . در ضمن اگر این حیوان صفتها اینها رو به بیمارستان میبردند شاید الان زنده بودند
حسن شاپوری ( دانشجو )
زضا فتاحی ( دانشجو )
میلاد فاقد فامیلی ( اون پسره 16. 17 ساله که توسط صادق شب اول به باد مشت و لگد گرفته شد و به کما رفت و اون رو با خودشون بردند . ولی دکتر هم بند ما و به قولی ارشد ما گفت اون از گوش و دهنش خون اومده و متاسفانه مرده )
مرتضی سلحشور
مراد آقاسی
محسن انتظامی

در ضمن اسامی تعداد زیادی از بازداشت شده ها رو تو کمپ خودمون دارم که اون رو هم تو این وبلاگ تا چند روز آینده میگم

خدایا ما رو از شر اینا راحت کن
باورم نمیشه که 24 ساعت پیش کجا بودم

خدایا همه ایرانیها و آزادیخواهان رو هر چه سریعتر نجات بده

در ضمن احتمال میدم با تغییراتی که تو کمپ کهریزک پیش اومده اون بازداشتگاهی که رهبر فاسد قراره تعطیلش کنه همین کهریزکه . چون خیلی ها توش کشته شدند
رضا یاوری ( نام مستعار من )
6 مرداد ماه ساعت 1:10 دقیقه بامداد
به امید آزادی دربندان کهریزک

2. Recent message of Mir Hossein:
موسوی: نمی شود ایران را به زندان ۷۰ میلیون نفری تبدیل کرد

میرحسین موسوی، نامزد اصلاح طلب و معترض به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران از مردم این کشور دعوت کرده است که به اعتراض های مدنی خود ادامه دهند و گفته که مناسبت های مذهبی فرصتی برای "نهضت سبز" است.

هرچند او مستقیما خواستار تظاهرات خیابانی نشده اما سخنرانی تازه آقای موسوی می تواند نشانه آن باشد که او بار دیگر سعی دارد رهبری اعتراضات به نتایج انتخابات و آنچه خشونت های غیرقابل توجیه پس از آن می داند را به عهده گیرد. دولت و رهبر ایران اتهام تقلب در انتخابات را رد می کنند و در مقابل مخالفان را به بی قانونی و خط گرفتن از بیگانگان متهم کرده اند.

به گزارش سایت "قلم نیوز" وابسته به آقای موسوی او با اشاره به نزدیک شدن ماه شعبان و اعیاد این ماه، آن را "نعمتی برای نهضت سبز" خواند.

وی گفت: "این مهم‌ترین مساله است که شبکه عظیم اجتماعی و سبزی که در سراسر کشور ایجاد شده است، اگر هوشیار باشد که هست، باید از تمام این مناسبت‌ها با استفاده از خلاقیت خود استفاده کند."

او با اشاره به تعدد این مناسبت ها افزود: "ما می‌توانیم هر روز برنامه‌ای برای روشنگری و پیگیری اهداف بلند نهضت بزرگ سبز داشته باشیم."

آقای موسوی گفته است که کشور نمی‌ تواند تبدیل به یک زندان شود که ۷۰ میلیون نفر در آن زندانی شوند. آقای موسوی روز دوشنبه پنجم مرداد در انجمن اسلامی معلمان ایران سخنرانی کرده است.

او با انتقاد از شرایط حاکم بر این کشور از جمله فاجعه بار خواندن "قتل‌ها و دستگیری‌ها" گفته است: "ما چنین چیزی را حتی قبل از انقلاب هم شاهد نبوده ایم. به کسانی که چنین جنایاتی را مرتکب می‌شوند یادآور می‌شوم که مردم، آنهایی را که قبل از انقلاب مرتکب جنایت شدند به یاد داشتند و آنها را به سزای عملشان رساندند، مردم از چنین جنایت‌هایی نخواهند گذشت."

مهمترین مسئله این است که شبکه عظیم اجتماعی و سبزی که در سراسر کشور ایجاد شده است، اگر هوشیار باشد که هست، از تمام مناسبتهای مذهبی ماه شعبان با استفاده از خلاقیت خود استفاده کند

میرحسین موسوی

آقای موسوی گفت"مگر این وضعیت قابل تحمل است؟ چطور سران کشور ما فریاد نمی‌کشند و از این فجایع گریه نمی‌کنند؟..... اینها همه کشور را سیاه می‌کنند. اینها دل همه ما را سیاه می‌کنند، اگر ما سکوت کنیم همه ما را ویران می‌کند و همه ما را به جهنم می‌ برند."

آقای موسوی خطاب به مسئولان ایرانی گفته است: "حداقل جوانمردی این است که اگر اینها را کشته‌اید، آنها اذیت شده‌اند و زجرکشیده‌اند، لااقل جنازه‌های آنها را بدهید و به خانواده‌های آنها برسید. آن دسته از افرادی که شناخته شده نیستد، چه؟ آنهایی که شهرستانی هستند چه می‌شوند؟ اینها را برگردانید به خانواده‌هایشان. چرا اینقدر مردم را آزار می‌دهید؟.....چرا مردم را تحقیر می‌کنید؟ مردم حق دارند از قبر فرزندان خود خبر داشته باشند."

آقای موسوی همچنین گفته است: "من نسبت به این اعتراض‌ها خوشحالم زیرا این اعتراض‌ها نشان دهنده سلامت ملت ماست. مردم ما راضی به جنایت نیستند، راضی به اینکه افراد جانی پیدا شوند و به خانه‌ها و ماشین‌های مردم حمله کنند، نیستند. این عدم رضایت نشان دهنده زنده بودن ملت ماست و کسانی که در مسئولیت هستند بدانند که اگر ملتی طاقت مخالفت با جنایت‌ها را دارند باید در کنار این ملت و مدافع آنها باشند."

"نمی‌شود سر مردم را شیره مالید"

آقای موسوی خطاب به حاضران در محل سخنرانی اش گفته است: "[ما را] متهم می‌کنند که شما ساختارشکن هستید و از ساختارشکنی استفاده می‌کنید، ما می‌خواهیم بگوییم ما دنبال ساختارهای واقعی برآمده از دل مردم و قانون اساسی هستیم."

وی گفت: "شما [خطاب به مخالفان] ساختارشکن هستید. با بررسی جریانات یک نمونه از دستگیری‌ها از ابتدا تا انتهای آن می ‌توانید ببینید چه کسانی ساختارشکن هستند. لزومی ندارد ما صدها جنایت و تیراندازی و لباس شخصی را ببینیم، فقط کافی است آقایان یک نمونه مثلا پرونده همین [محسن] روح الامینی، [سهراب] اعرابی یا [ندا] آقاسلطان را مورد بررسی قرار دهند، خواهند دید که تا چه اندازه ساختارشکنی در مجموعه نظام صورت گرفته است و این به آنچه ما از جمهوری اسلامی و نظام انتظار داشتیم، هیچ شباهتی ندارد."

اشاره آقای موسوی به شماری از شهروندان ایرانی است که در جریان اعتراض ها و وقایع پس از انتخابات، دستگیر و در پی بازداشت کشته شدند.

آقای موسوی گفته است: "ما چنین نظامی را نمی‌خواستیم، آیا ما نظامی را می‌خواستیم که افرادی شبانه بریزند و خانه‌های دانشجویان و مردم را ویران و ماشین‌های آنها را تخریب کنند؟ و بعد همه ارگان‌های موجود از وزارت اطلاعات تا بسیج بگویند این‌ها به ما ربطی ندارند؛ این‌ها از کجا آمده‌اند آیا از کره مریخ آمده‌اند؟ وقتی قتلی رخ می‌دهد، متهم هر کجا باشد آقایان آنقدر قوی هستند که ردش را بگیرند، آن‌وقت ده‌ها و صدها نفری که این جنایت‌ها را مرتکب شده‌اند را نمی‌توانند شناسایی کنند؟ چه کسی این را باور می‌کند؟ آیا این به معنای متهم کردن کل نظام به دروغگویی نیست؟"

درخواست تلاوت قرآن در مصلی تهران

آقای موسوی درخواست خود را برای برگزاری مراسم یادبود جانباختگان حوادث اخیر ایران که چند روز پیش از این به شکل رسمی مطرح شده بود، تکرار کرده است.

او با اشاره به درخواست برگزاری مراسم یابود در مصلی تهران گفته است: "با این کار دولت را در معرض امتحان قرار دادیم، ما نمی‌خواهیم کاری کنیم، سخنرانی هم نداریم، فقط می‌خواهیم از مصلایی که با هزینه‌های صدها میلیارد تومانی ساخته شده، یک استفاده‌ای کنیم، همان ۱۳ میلیونی که شما می‌گویید، این‌ها هم حقی دارند نسبت به این مصلی که از پول آنها ساخته شده.....اجازه دهید ما جمع شویم و فقط قرآن بخوانیم."

آقای موسوی در یکی از مناظره ها در جریان مبازرات انتخاباتی اش خود را فردی انقلابی معرفی کرد که با "احساس نگرانی" و برای جلوگیری از وارد شدن خسارت های بیشتر به ایران کار فرهنگی را رها کرده و پس از ۲۰ سال وارد رقابت های انتخاباتی شده است.

Friday, July 10, 2009

Iran Protests...

1. KAR KAR Englisa ast. It seems BBC Persian TV has got something from Iranian government that their Persian programs have reduced to almost none about Irans protests. They are also taking side of Iran government alot compare to past.
CNN seems to be more spending time covering Iran news. CNN photos of protests events

2. Latest from New York Times middle east of today's protest 18th of Tir 1388.

3. BBC Persian web page reports:
با وجود تلاش نیروهای امنیتی برای ممانعت از برگزاری تجمع معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران در سالگرد حادثه ۱۸ تیر، تجمع هایی در میدان انقلاب، خیابان انقلاب، خیابان کارگر، بلوار کشاورز، خیابان فلسطین و برخی نقاط دیگر تهران برگزار شده و اخباری درباره شلیک گاز اشک آور به سمت معترضان و تیراندازی هوایی توسط مأموران دولتی منتشر شده است.

این اعتراض ها چهار هفته پس از اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در حالی صورت گرفته است که مقامات سیاسی و انتظامی این کشور هشدار داده بودند با هر تجمعی "به شدت" برخورد خواهند کرد.

گزارش ها از تهران حاکی است که تجمع معترضان در مواردی به درگیری با نیروهای امنیتی انجامیده و به گزارش خبرگزاری رویترز، پلیس در بعضی مناطق مجبور شده است برای متفرق کردن جمعیت به تیراندازی هوایی اقدام کند.

بر اساس اخبار دریافتی نقاط مختلفی از شهر تهران، از جمله خیابان کارگر و نزدیکی میدان انقلاب، صحنه وقوع تجمع های اعتراضی بوده و خبرگزاری رویترز، درگیری های پیش آمده را شدیدترین درگیری ها از زمان توقف اعتراض‌های عمومی در تهران توصیف کرده است.

خبرگزاری فرانسه از شکسته شدن شیشه های یک بانک دولتی در جریان اعتراض ها خبر داد و نوشت مأموران انتظامی پلاک بعضی اتومبیل ها را که رانندگانشان بوق می زدند ضبط می کرده اند.

به گفته یک شاهد عینی، غرب میدان انقلاب تهران و کوچه های خیابان جمالزاده و خیابان آزادی محل تجمع تعداد زیادی از معترضان بود که برای حرکت به سمت میدان انقلاب تلاش می کردند.

اما به گفته این منبع هجوم افراد معترض به سمت میدان انقلاب با پرتاب گاز اشک آور از سوی نیروهای امنیتی مواجه شد و آنها پس از تجمع دوباره به کوچه های اطراف رانده شدند.
فیلم های منتشر شده از درگیری های 18 تیر

گزارش شده که عده ای از معترضان توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده اند، اما هنوز تعداد دقیق دستگیر شدگان مشخص نیست.

دلیل تجمع در غرب میدان انقلاب، حضور گسترده و تلاش نیروهای امنیتی برای در اختیار گرفتن کنترل مناطق شرقی این میدان بود که دانشگاه تهران در آنجا قرار دارد.

گزارش هایی مبنی بر قطع خدمات تلفن همراه در برخی مناطق تهران نیز مخابره شده است.

یکی از تصاویری که از طریق سایت یوتیوب منتشر شده، معترضان را در بلوار کشاورز، مقابل ساختمان وزارت کشاورزی نشان می دهد که شمار زیاد آنها باعث توقف ترافیک به سمت خیابان کارگر شده است.
صدا

* اظهارات یک شاهد عینی از حوادث 18 تیر 1388

معترضان در این ویدئو از ممانعت نیروهای امنیتی از حرکت تظاهرکنندگان به سمت میدان انقلاب سخن می گویند.

رویترز همچنین به نقل از یک شاهد عینی دیگر از گردهم آیی "گروهی از اصلاح طلبان" مقابل دفتر سازمان ملل متحد در شمال تهران خبر داد.

آخرین بار، تهران حدود یازده روز قبل و در مراسمی که به مناسبت سالروز حادثه بمبگذاری هفتم تیر برگزار شد، صحنه برگزاری تجمعی از معترضان به نتیجه انتخابات بود.

با فرا رسیدن شب، از شدت اعتراض های خیابانی کاسته شده و شعار "الله اکبر" از بام خانه های تهران شنیده می شود.
ممانعت از تجمع مقابل دانشگاه تهران

منابع مختلف بعد از ظهر روز پنجشنبه نهم ژوئیه از حرکت گروهی از معترضان به سمت دانشگاه تهران خبر دادند که شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر داده بودند.

شبکه سی ان ان شمار معترضان در اطراف میدان انقلاب را بین دو تا سه هزار نفر برآورد کرد.

خبرگزارش آسوشیتدپرس در گزارش خود نوشته که این اعتراض ها در شرایطی انجام شد که شمار زیادی از مأموران انتظامی در کنار لباس شخصی ها و اعضای بسیج در چهار راه های مختلف خیابان انقلاب در مرکز تهران مستقر شده بودند.

این خبرگزاری عنوان کرده است که تظاهر کنندگان که ماسک های سبز به صورت داشتند مقابل در اصلی دانشگاه تهران متوقف شدند و شروع به شعار دادن کردند که با واکنش پلیس مواجه شدند.

یک شاهد عینی دیگر از حمله نیروهای امنیتی به حاضران در خیابان کارگر خبر داد و علاوه بر تایید ضرب و شتم معترضان و عابران از سوی این نیروها، گفت که برخی از افراد که مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند دستگیر شدند.

این شاهد عینی همچنین از مسدود شدن کلیه خیابان های منتهی به میدان انقلاب از سوی نیروهای انتظامی خبر داد.

خبرگزاری رویترز هم گزارش داد که نیروهای لباس شخصی سوار بر موتورسیکلت در اطراف دانشگاه تهران مشغول گشت زنی بوده اند.

آسوشیتدپرس از تجمع صدها تظاهر کننده در میدان ولی‌عصر تهران خبر داده است که با وجود شلیک گاز اشک آور از سوی نیروهای انتظامی، دوباره جمع شدند.

عکسی منتشر شده از حرکت معترضان به سمت دانشگاه تهران

خبرگزاری فرانسه که پیش از آغاز ناآرامی ها فضای منطقه اطراف میدان انقلاب را پر تنش و متاثر از حضور نیروهای ضدشورش توصیف کرده بود، مدتی بعد از شلیک گاز اشک آور به سمت معترضان و تلاش نیروهای امنیتی برای متفرق کردن معترضان خبر داد.

خبرگزاری رویترز هم از زبان یک شاهد عینی از شعار دادن تجمع کنندگان در حمایت از میرحسین موسوی خبر داده است.

رویترز به نقل از دیگر شاهدان عینی اعلام کرد نیروهای امنیتی در بعضی میادین دیگر شهر تهران هم حضوری گسترده داشته اند.

این تجمع در شرایطی رخ داد که اسماعیل احمدی مقدم، رئیس نیروی انتظامی ایران یک روز قبل اعلام کرد درخواستی برای برگزاری تجمع یادبود حوادث ۱۸ تیر ۱۳۷۸ دریافت نشده و هشدار داد پلیس با هرگونه تجمع به شدت برخورد خواهد کرد.

۱۰ سال پیش در روز هجدهم تیر سال ۱۳۷۸ و در پی اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به تعطیلی روزنامه اصلاح طلب "سلام"، نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه تهران حمله کردند که به پنج روز ناآرامی منجر شد.

Tuesday, July 07, 2009

Iran protests...

1. I have to admit since the protests in Iran has taken place in the June, I am more proud of being Iranian. Now, when I go out and claim I am Iranian either people say, you have brave young people. They have shown class they have protested against barbaric government or many other complements. many show some green color or show their finger with V sign as sign solidarity with Iranian people. now, many distinguish between current regime and Iranians. and I owe this to brave generation in Iran. I am thankful to them.

2. موسوى: دولت مشروع نیست چون آرای مردم را ندارد

مير حسين موسوى در نخستين حضور در مجامع عمومى طى هفته جارى، اعلام كرد كه اعتراض ها ادامه

پيدا خواهد كرد و دولت مشروعيت ندارد چون آراى مردم را ندارد.

آقاى موسوى در جمع گروهى از دوستان و آشنايان خود كه در منزل وى گرد آمده بودند به موضوع انتخابات پرداخت و گفت: «در اين انتخابات اتفاق بزرگ و عميقى افتاد و كم شدن اعتراضات يا ساكت شدن آن، اصل قضيه را از بين نمى ‌برد و من فكر مى‌ كنم كه اين حركت معترضانه ادامه پيدا خواهد كرد.»

در اين ديدار كه گزارش آن را سايت «پارسينه» منتشر و يكى از نزديكان مير حسين موسوى در گفت و گو با راديو فردا آن را تاييد كرده است، نخست وزير سابق ايران با اشاره به مشروعيت دولت ها گفت: وقتى دولتى در چارچوب قانون شكل نمى ‌گيرد در نظر مردم مشروعيت ندارد و اين مسئله دولت را ضعيف مى‌كند و حتى به سمت خشونت عليه مردم سوق مى ‌دهد.

وى افزود: «در حال حاضر مشكل اين دولت، مشروعيت سياسى است كه دولت را با مشكلات جدى در زمينه‌هاى داخلى و سياست خارجى مواجه مى‌كند.»

با اعلام نتايج انتخابات رياست جمهورى در روز ۲۳ خردادماه، آقاى موسوى به شدت نسبت به روند برگزارى انتخابات انتقاد كرد و نتيجه بر آمده از آن را نامشروع و ناشى از «شعبده بازى صدا و سيما و وزارت كشور» دانست.

اين نامزد معترض اعلام كرد كه در انتخابات دهم تقلب گسترده اى صورت گرفته و از هواداران خود خواست تا به صورت مسالمت آميز دست به اعتراض و راهپيمايى بزنند.

«همه دولت‌ها تلاش مى‌كنند كه مشروعيت بالاترى داشته باشند ولى در اين دولت، مشروعيت به دليل عدم اعتماد مردم، زير سوال است و اين مسئله دولت را در باطن ضعيف مى‌ كند؛ حتى اگر ظاهر خود را حفظ كند.»

میر حسین موسوی
اين اعتراض ها با سركوب شديد نيروى هاى پليس ضد شورش و بسيجى روبرو شد و در جريان آن حداقل ۲۰ نفر كشته شدند. همچنين صدها فعال سياسى، روزنامه نگار، فعال مدنى و معترضين به نتايج انتخابات بازداشت شده اند كه از سرنوشت بسيارى از آنها اطلاعى در دست نيست.

بسیاری از گروه های و احزاب اصلاح طلب در بیانیه های جداگانه با رد نتایج انتخابات ریاست جمهوری، گفته اند دولت محمود احمدی نژاد را مشروع نمی دانند.

«دولت، آراى مردم را ندارد»

مير حسين موسوى در ديدار روز دوشنبه خود همچنين گفت: «همه دولت‌ها تلاش مى‌كنند كه مشروعيت بالاترى داشته باشند ولى در اين دولت، مشروعيت به دليل عدم اعتماد مردم، زير سوال است و اين مسئله دولت را در باطن ضعيف مى‌ كند؛ حتى اگر ظاهر خود را حفظ كند.»

اين نامزد معترض با اعلام اينكه قصد دارد كار تشكيلاتى انجام دهد افزود: «ما مى گوييم دولت مشروعيت ندارد چون آراى مردم را ندارد. ما بايد تلاش كنيم كه از طريق حركت در چارچوب قانون، اعتراض خود را نسبت به محتواى حركت صورت گرفته نشان دهيم.»

آقاى موسوى گفته است كه اگر نظام نتواند راه هايى براى اين رفتارها باز كند خود را در معرض ساختار شكنى قرار مى دهد.

به گفته وى، «اگر دولت نتواند علامت ها را ببيند و با جريانات كنار بيايد با ساختارهاى نيرومند مردمى مواجه خواهد شد.در اين صورت وضعيت كشور وضعيت سودمندى براى آينده نخواهد بود.»

آيت الله خامنه اى، رهبر ايران، انجام هر گونه تقلبى در انتخابات را رد كرده و به معترضان هشدار داده است كه نظام جمهورى اسلامى در برابر اعتراض هاى خيابانى ساكت نخواهد نشست.

از يك هفته پيش تظاهرات معترضان به نتيجه انتخابات فروكش كرده است ولى گزارش هاى دريافتى از ايران حاكيست كه نيروهاى امنيتى همچنان به بازداشت فعالان سياسى و روزنامه نگاران پرداخته و رسانه هاى هوادار دولت خواستار برخورد با مير حسين موسوى شده اند.

جمهورى اسلامى ايران در واكنش به اعتراض هاى داخلى انگشت اتهام را به سمت كشورهاى خارجى بويژه بريتانيا نشانه رفته است و به غرب هشدار داده است كه به گفته تهران، در امور داخلى ايران دخالت نكند.

3. Taken from writing from bitterness
میر حسین دیگه هندونه سربسته نیست…! از قرمزی به خون میزنه این مرد…!



اسِد مَمَد درست دو هفته میشه که توی زندونی اقا…! توی یکی ازین روزنامه های درپیتی نوشته بودن سید محمد ابطحی دایم توی زندون گریه میکنه میگه غلط کردم…! بعدشم نوشته بود به ابطحی گفتن خلع لباست میکنیم ابطحی خندیده گفته تازه راحت میشم…! اینا دروغم یاد ندارن بگن پفیوزا…! دروغ گفتنشونم مثل تقلب کردنشونه…!

اسِد مَمَد روز بعد از انتخابات گفتی گونی به سرمون کردن بجای کلاه که چه خوب گفتی … میدونم زندونی بودن سخته…! منم زندون بودم اما زندونی بودن من کجا و زندونی بودن شما کجا…! یادش بخیر توی زندون با خمیر وسط نون مهره های شطرنج درست میکردیم و میذاشتیم توی افتاب خشک بشه … شطرنج بلدی سید…؟

اسِد محمد میدونم دلت برای نوه ات تنگ شده… میدونم دلت برای نوشتن توی وبلاگت تنگ شده… میدونم دلت برای ازادی تنگ شده…! منم دلم برای نوشته هات تنگ شده سید…! به وبلاگت که سر میزنم دلم میگیره …! بد جوری سوت و کور شده …! اینروزا روزای سختی بود و هست که معلوم شد هر کسی چند مرده حلاجه…! خوشحالم که تو روسفیدمون کردی…! منتظر ازادیت هستیم سید…! و البته ازادی خودمون…! راستی سید یادته میگفتی میر حسین عین هندونه سربسته میمونه…؟ مژده بدم که میر حسین دیگه هندونه سربسته نیست…! از قرمزی به خون میزنه این مرد…!

Wednesday, July 01, 2009

Mr. mousavi 9 message after election!

لحظاتي پيش صادر شد
بیانیه شماره 9 مهندس میرحسین موسوی در مورد اعلام تایید نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان
قلم - بیانیه شماره 9 مهندس میرحسین موسوی در مورد اعلام تایید نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان لحظاتی پیش صادر شد. به گزارش قلم نیوز متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

هموطنان عزیز

همان‌گونه که انتظار می‌رفت شورای نگهبان، پس از نمایش‌هایی که توجه هیچ‌کس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلب‌ها و تخلف‌های صورت گرفته، سرانجام نتایج دهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد. جشنواره‌ای که تجدید حیات ملت ما را مژده می‌داد با تقلب و تخلف از عهدهای اسلام و انقلاب با ناگوارترین صحنه‌ها به پایان رسید؛ با حمله به خوابگاه دانشجویان، با خون‌های ریخته شده، جوانان کتک خورده و مورد اهانت قرار گرفته، صدا و سیمای از انظار جامعه افتاده، قلم‌های شکسته، روزنامه‌های بسته، با فضای امنیتی کودتاگونه و بی‌اعتمادی تلخ و گستردة مردم نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات و دولت ناشی از آن. به زودی گرمای حادثه فرو می‌نشیند و دست‌اندرکاران این ماجرا با صورت‌حساب بلندبالای اشتباهات خود روبرو می‌شوند. آیا آنان از تحمیل آنچه روی داد سود بردند؟

از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمی‌پذیرد. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم، و بیم آن می‌رود که بر اثر ضعف‌های بی‌شمار ذاتی و عارضی‌اش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. این چیزی نیست که ما از آن خرسند باشیم، بلکه از آن به شدت واهمه داریم.

خطر در پیش است. نظامی که به مدت سی‌سال به اعتماد مردم متکی بود نمی‌تواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کند. این اعتماد لطمات جدی دیده است؛ اگر انکار این واقعیت سودی می‌رساند، ما نیز با منکران آن هم‌صدا می‌شدیم، از بس که خطر عظیم است. اگر آنچه انکارش می‌کنیم واقعا صحت ندارد، چرا به دیگران اجازه اجتماع نمی‌دهیم تا معلوم شود که چقدر اندکند.

باید باز گردیم، هنوز دیر نشده است. هنوز می‌توان اطمینان آسیب دیدة مردم را بازسازی کرد؛ امنیت نظام ما در گرو چنین کاری است. فرزندان انقلاب را از زندان‌ها آزاد کنید. حبس آنان جز تغذیه غریزه فرافکنی در وجود خود شما فایده‌ای ندارد. مردم چگونه می‌توانند به حکومتی اعتماد کنند که دوستان و همکاران و فرزندانش را به صرف توهم در بند می‌کند؟ چیره کردن فضای امنیتی بر جامعه جز صدمه زدن به عواطف ملت نسبت به نظام اثری نمی‌گذارد. مطبوعات آزاد مجاری تنفسی یک جامعه سالمند؛ برای ترمیم اعتماد مردم این مجاری را مسدود نکنید.

باید به اسلام باز گردیم، اسلام ناب محمدی که تحجر را بر نمی‌تابد و تا قیام قیامت برای معضلات جدید بشریت پاسخ‌های بکر و نو دارد. به اسلامی باز گردیم که ما را به امانت و راستی فرا خوانده است.

به صداقت بازگردیم. چگونه از مردم می‌خواهیم ایمان‌های مذهبی‌شان را سرمایه اعتماد به ما قرار دهند در حالی که صراحتا به آنان دروغ گفته می‌شود؟

به خرد بازگردیم. کشوری به عظمت ایران را، با آرمان‌هایی به بزرگی اهداف انقلاب اسلامی و با دشمنانی به آن سرسختی و کینه‌توزی که می‌شناسیم با دور ریختن سی سال تجربه مدیریتی و انکار ضرورت برنامه‌ریزی و تصمیمات خلق‌الساعه فردی اداره نمی‌‌توان کرد.

به قانون بازگردیم؛ به قانون اساسی، این بزرگترین میثاق ملت. به قوانینی که خود وضع کرده‌ایم پایبند بمانیم و آنها را اجرا کنیم. بدون این کار سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند.

مردم به حکومتی اعتماد می‌کنند که آنان را محرم بداند. چرا باید مهم‌ترین مسائل مملکت از مردم پنهان باشد؟ محرم دانستن ملت و شفافیت اطلاعات اولین قدم در راه مبارزه با فساد است، حال آن که مردم ما حتی به اندازه خواندن خبرهای چند روزنامه محرم دانسته نمی‌شوند.

به مردم بازگردیم. چرا هر گره سهلی را با دندان‌های امنیتی باز می‌کنیم؟ چرا به کوچکترین بهانه،‌ هرکسی را از دایره خود‌ی‌های‌مان دور می‌کنیم؟ این یکی بیش از اندازه جوان است، آن یکی بیش‌ از اندازه هنرمند است، آن یکی روشنفکر است، این یکی با ما اختلاف سلیقه دارد، آن یکی دانشجوست، این یکی از کار ما ایراد می‌گیرد، آن یکی به گروه ما تعلق ندارد، این یکی قدش بلند است، آن یکی خیلی شیک‌پوش است. آن‌قدر از دور خود می‌رانیم تا این که تنها می‌مانیم. این شیوه انقلاب اسلامی نیست، و شیوه اسلامی نیست که آغوشش را به روی همه باز می‌کند و به صرف شهادت زبانی، انسان‌ها را در دایرۀ خود می‌آورد.

چرا باید پس از یک انتخابات سرنوشت‌ساز در معرض چنین خطراتی باشیم، حال آن که انقلاب و نظام ما در آستانة تحصیل بزرگترین دستاوردها بود؟

مردم!

ما راهی دور و در نگاه نخست غیرقابل عبور را در چند ماه کوتاه پشت سر گذاشته بودیم. ما با هم این فاصله را آمدیم؛ از فضایی که به گرد دروغ و تردید و به غبار رمیدن‌های گروهی، طبقاتی، خانوادگی و بین‌نسلی آلوده شده بود، از دورانی که نطفه نا‌امیدی شروع به رشد کرده بود، زمانی که فاصله مردم از نظامشان روز به روز بیشتر می‌شد، تا با هم مقدمات انتخابات را به جریانی طولانی از یک تجدید حیات ملی تبدیل کنیم؛ فضایی پر از آشتی، شادی، آگاهی و نشاط، عرصه‌ای که در آن دوستداران نامزدها در حالی که خنده از لبانشان رخت بر نمی‌بست می‌توانستند با یکدیگر به بحث درباره آینده بنشینند و آن آزادی فرزانه که انقلاب ما وعده‌اش را داده بود تجربه کنند. فضایی که در آن کسی خود را شهروند درجه دوم و غیرخودی با انقلاب و نظام اسلامی نبیند، و کرد و لر و عرب و بلوچ و ترک و هر قوم دیگر و پیر و جوان و میانسال و هر قشر دیگر و هر صنف دیگر و هر سلیقۀ دیگر که تا چند ماه پیش خود را بیگانة با سرنوشت کشور می‌دید همچون عهد نخست جمهوری اسلامی، خویشتن را از نو در دایره صاحبان انقلاب بیابد.

ما با هم آمدیم تا با تجسس در احوال شخصی مردم مخالفت کنیم و از نفرت‌پراکنی و پرونده‌سازی بیزاری بجوییم. با هم آمدیم تا حاکمیت عقل و عشق را توامان داشته باشیم. همۀ ما به چهرۀ رحمانی اسلام رو کردیم و در این رویکرد میراث تمدنی ایران عزیز و بزرگ را تجدید شده دیدیم، تا آنجا که در مساجد شعار ایران، ایران! را با طنینی که هنوز در تکبیرهای شبانۀ شما شنیده می‌شود سر دادیم و کسی احساس نکرد که ایران جدای از انقلاب و یا جدای از اسلام است، بلکه اسلام و ایران و انقلاب از تحجر و کهنگی و تعصب و خارجی‌گری جداست. اسلامی که در ورای تمایزات عقیدتی و طبقاتی و قومی و جنسیتی کرامت انسان‌ها را ارج می‌نهد و اصل می‌داند. اسلامی که شوینده هر نوع نابرابری در مقابل قانون و پرچمدار تکریم حقوق شهروندی است.

مردم!

علیرغم آنچه روی داد، ما در این چند ماه آرزوهای بلند و کوشش‌های خالصانۀ خود را نباختیم. ما در این میانه مستوره‌ای از تحقق آرمان‌هایمان را یافتیم و دیدیم که آنچه به‌ دنبال آنیم چقدر خواستنی است و چه نسبت نزدیکی با حقیقت اسلام و انقلاب و هویت ملی ما دارد. این دستاوردی است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از ما بستاند. ما با هم سرمایه‌ای اندوخته‌ایم که پشتوانه و بستر حرکت‌های آتی ما و فرزندانمان خواهد بود و این خط سبز جوشیده از فطرت‌های مردم و واقعیت‌های تاریخی کشور و انقلاب همچنان در طول سال‌ها ادامه خواهد یافت تا به مقصد نهایی خود برسد. ما برای حفظ این دستاورد بزرگ همچنان ایستادگی خواهیم کرد.

تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهن‌ترین تمدن‌ها زاده شده‌ایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است. ما در جاده‌ای به درازای تاریخ همه بشریت قدم می‌زنیم. در این جاده چه بسیار ملت‌ها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سخت‌ترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است. مردم ما می‌توانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیش‌بینی کنند و به صحنه نیایند. آیا آنان اشتباه کردند که به این پیش‌بینی‌ها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزاره‌ها زنده نگه‌ داشته است چنین کردند. به‌ویژه با جوانان می‌گویم که اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.

امیدی که هویت ما را شکل داده است معطوف به چه چیز است؟ قطعا معطوف به امور غیر واقعی و خرافه‌های واهی نیست، و الا نمی‌توانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه این امید معطوف به لطف و فضل الهی است. اگر علاقه به این هویت تاریخی کمترین فاصله‌ای با اسلام ندارد، به این خاطر است. ما آمده بودیم این علاقه را احیا کنیم. از این هویت خود فاصله نگیریم. شما وظیفه خویش را به درستی انجام داده‌اید و غیر ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نیت‌های پاک ادای وظیفه می‌کنند تنها بگذارد.

امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمی‌گیرد و تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانه‌هایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی،‌ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد.

مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت دینی ماست که نگذاریم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمی‌پسندد استحاله بیابد. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود. لیکن برای آن که این اعتراض به نتیجه‌ای دلخواه برسد باید چند اصل مهم را رعایت کنیم:

- نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست‌ ساله شما با استبداد و عقب‌ماندگی است. جمهوری اسلامی نظامی‌است که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه‌ اصیلش به اجرا درآید تمامی خواسته‌های ما را در بر می‌گیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد. اینجانب قویا با چنین وسوسه‌ای مخالفم و اعتقاد دارم قانون اساسی ما همچنان دارای ظرفیت‌های ارزشمند تحقق نایافته‌ای است که باید با فعالیت همه نخبگان روحانی و دانشگاهی و اندیشمندان کشور اجرای آنها به صورت مطالبه‌ای ملی درآید.

به یاد آوریم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دلیل عدم انعطاف در قبال خواسته‌های به حقش، که از زبان امام راحل بیان می‌شد، مجبور به ساختارشکنی گردید. به همه نهادهای تصمیم‌گیر در نظام توصیه می‌کنم که چون شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زیرا که بسته شدن این راه، تهدید ساختارشکنی را به عنوان تنها بدیل مطرح خواهد کرد، و این بدیلی است که همة ما هزینه سنگین آن را می‌دانیم و قاطعانه با آن مخالفیم. همچنین تاکید می‌کنم که تعلل در محقق ساختن آرمان‌هایی چون قانون‌گرایی، عدالت، آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، و به ویژه اصول معطل مانده قانون اساسی مشروعیت‌سوز است.

- اسلام آن پوستین وارونه‌ای نیست که برخی مخالفان شما پوشیده‌اند. شیوه آنها این است که هر چیز مقدس و مبارکی را به نفع سلیقه خود مصادره کنند، تا جایی که حتی اگر بتوانند شال سبز شما را هم می‌ستانند. اسلام راستین نسبتی با ظاهرسازی‌ها و کج‌اندیشی‌های آنان ندارد، بلکه مکتبی رهائی‌بخش است که اگر به حقیقت و نورانیت آن برسیم دوای تمامی دردهای شخصی و اجتماعی ماست.

- ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد.

- در اعتراض و حرکت اصلاحی و اصولی ما هیچ‌کس نباید صدمه ببیند. ما زمانی در تلاش خود موفق خواهیم بود که ابتکارهای ما برای احقاق حقوقمان تا آن حد اندیشیده شده، کارآمد و در چارچوب قانون باشد که حتی کودکان خردسال و زنان باردار بتوانند در آن شرکت کنند.

- ما در برهه‌ای و گریوه‌ای از تاریخ کشور خود قرار داریم که راه‌حل بسیاری از مشکلات‌ ما قانون است. درست است! قانون همیشه بی‌عیب نیست. درست است! قانون عرفی قراردادی اجتماعی است و به مانند هر عهد و پیمانی که انسان‌ها با هم می‌بندند رعایت آن تنها تا زمانی الزامی است که طرف مقابل نیز به آن پایبند باشد. درست است! مخالف شما قانون‌ اساسی را زیر پا می‌گذارد، به خلاف نص این میثاق ملی شما را از حق برگزاری اجتماعات محروم می‌کند، بلکه حتی اگر به نشانه اعتراض پارچه‌ای سبز به دستتان ببندید به رغم اصول متعدد قانون اساسی و قوانین بی‌شمار عادی، خود آن کسی که مسئول حفظ امنیت است شما را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. درست است! متقلبان و دروغگویان تنها به نیت تحمیل منویاتشان در پشت نام قانون سنگر گرفته‌اند. لیکن تلاشی که ما وارد آن شده‌ایم یک مشاجره و تلافی‌جویی نیست. ما را عصبانیت یا جاه‌طلبی یا خودپسندی برنیانگیخته است، بلکه حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامین بهروزی کشور است. برای رسیدن به چنین هدفی جا دارد که ما حتی به جسد قانون احترام بگذاریم، زیرا می‌دانیم که در فردای نزدیک، زمانی که کوشش‌مان به ثمر می‌رسد، نخستین اصلی که باید آن را نهادینه کنیم پایبندی به قانون است. این شالوده‌ای است که امروز صبورانه می‌ریزیم تا بر رویش بنای رفیع فردایمان را استوار کنیم.

- سرانجام وحدت. همه شما را به برادری دعوت می‌کنم. پیروزی ما در گرو معاضدت و پیوند با یکدیگر است، و در این یکدیگر تمایزی میان ما و مردمی که به دیگران رای داده‌اند نیست. حتی آنانی که اینک رو در روی ما به خشونت متوسل می‌شوند در اخوت ما شریکند، زیرا ما به دنبال آینده‌ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان‌ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی‌تر، سالم‌تر و زیباتر از امروز زندگی کند. رنگ سبزی که ما به عنوان نماد خود انتخاب کرده‌ایم یک معنایش هم این است؛ رنگ سبزی که ما را به اهل‌بیت نور، اهل بیت راستی، اهل‌بیت خرد، اهل بیت کرامت و فضیلت پیوند می‌دهد.

شاید بگویید که با این همه قید و بند دیگر فرجه‌ای برای بیان اعتراض باقی نمانده است. این گمان خامی است که مخالفان سطحی‌اندیش و افراطی شما در سر دارند. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه خدا می‌کوشند خداوند آنان را به راه‌های خود هدایت می‌کند. به عنوان نمونه‌هایی از این هدایت به یاد آورید که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بی‌کرانة‌تان مستولی می‌کرد و یا در خلال آنها ظرفیت‌های ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون می‌شد. همان خلاقیت همچنان قادر است که با توجه به تمامی این اصول راه‌کارهایی بکر و موثر پیش‌پای ما قرار دهد، میدان‌های گسترده‌ای برای عمل در مقابل‌ ما بگشاید و تجربیات جدیدی برای آزادیخواهان جهان اندوخته کند.

در ابتدا هدف همه ما از شرکت در انتخابات آن بود که عقلانیت دینی به فضای مدیریت کشور بازگردد، لیکن در میانه مسیر به اهدافی بسیار بلندتر هدایت شدیم. ما در این بین می‌خواستیم ارکان ذیربط نظام به یاد آورند که در ورای تمامی آنان و ما فوقشان میزانی به نام رای و عزم مردم وجود دارد که آنها نه حق دارند و نه می‌توانند آن را نادیده بگیرند. امروز خواست عمومی برای سازوکاری کارآمد جهت انتخابات که در آن اطمینان ملی حاصل شود و دروغ، تقلب و تزویر جایی نداشته باشد، به یک مطالبه انکار ناپذیر مردمی تبدیل شده است. در هر قدمی در آینده تجربه تلخ و مشروعیت‌‌زدای جریانات اخیر باید پیشاروی ملت باشد و نباید هیچ فرصتی برای روشن‌تر شدن ابعاد این دروغ و تقلب بزرگ و پی‌آمدهای تلخ آن از دست برود.

در ایامی که گذشت شخصیت‌ها و گروه‌هایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمی‌شد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئلة انتخابات مسئلة شخصی من نبود و نیست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شدة مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.

گرو‌هی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلب‌ها و تخلف‌های انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع می‌پیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در این مرحله مطالبات زیر را دنبال خواهد کرد:

- توقف برخوردهای امنیتی، فوق امنیتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبیعی سیاسی

- اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بی‌طرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند

- رعایت اصل 27 قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات

- آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها

- فعالیت مجدد سایت‌های خبری مستقل

- ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیام‌های کوتاه، و جلوگیری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر

- توقف برخوردهای یک‌جانبه، افترا، دروغ‌پردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور

- برخورداری از کانال‌های مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور

- صدور مجوز برای تشکیل جمعیت‌های سیاسی،‌ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی

- آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پرونده‌سازی‌های جعلی امنیتی و دخالت ندادن پرونده‌های جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی

در انتها به همه مردم شریف کشورمان، چه آنها که به اینجانب رای دادند و چه آنهایی که به اینجانب رای ندادند، به ویژه کسانی که در حوادث ناگوار هفته‌های اخیر صدمه دیدند درود می‌فرستم. همچنین مقام شهیدانی را که به جرم حق‌خواهی و آزادی‌طلبی در خون خود غلطیدند ارج می‌نهم و از خداوند بزرگ برای خانواده‌های عزیز آنان طلب صبر و اجر دارم.

میر حسین موسوی