Friday, August 14, 2009

Protests in Iran...

1. I have been shocked with the current news of rape in Iranian regime's prison.
I think the world should know about such a disgrace regime.

In any case, Mr. Karroubi once again proved to me that he is brave fellow Iranian. and has my respect more than ever.

It think now www.Balatarin.com has a English exerts of the Iran news in English.
Balatarin in English

2. Life is hectic, that is all I can say for now!

Sunday, August 02, 2009

Iran protests...

1. Mr. Mousavi's 10 message to people


موسوی: دادگاه، تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم است
میرحسین موسوی

آقای موسوی، اعترافات متهمان را "ناله‌ای عمیق از سرگذشت دردناک خود در این پنجاه روز" خواند

میرحسین موسوی با صدور بیانیه ای، دادگاه تعدادی از فعالان سیاسی را که اولین جلسه آن روز شنبه برگزار شد، "فرمایشی" خوانده و آن را "سقوط اخلاقی و بی اعتباری صحنه گردانان آن" دانسته است.

آقای موسوی، نامزد اصلی معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری که بیشتر فعالان سیاسی محاکمه شده از حامیان و اعضای ستادهای او بوده اند، در بیانیه خود نوشته است که این دادگاه "جز تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم نیست. از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را ثابت کند."

میرحسین موسوی درباره اعترافات متهمان در دادگاه نوشته است: "می‌گویند فرزندان انقلاب در دادگاهی که دیروز تشکیل شده بود به ارتباط با بیگانه و برنامه‌ریزی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی اعتراف کرده‌اند. اینجانب در سخنان آنان دقیق شدم و در حقیقت آن چنین چیزی نیافتم، بلکه شنیدم که با ناله‌ای عمیق از سرگذشت دردناک خود در این پنجاه روز می گفتند؛ انسان‌هایی له شده که ممکن بود به هرچیز دیگری هم که به آن الزام شود اقرار کنند به راستی چه چیز دیگری جز داستان رنج‌هایی که کشیده‌اند ممکن است بگویند."

کلیک متن کامل بیانیه شماره ۱۰ میرحسین موسوی

روز شنبه اول اوت (دهم مرداد) نزدیک به 100 نفر از افرادی که در جریان ناآرامی های پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شده بودند، در جلسه ای در دادگستری تهران مقابل دوربین تلویزیون ایران قرار گرفتند و معاون دادستان تهران در کیفرخواست خود آنها را به تلاش برای سازماندهی و اجرای طرحی برای کودتای مخملی متهم کرد.

آقای موسوی دادخواست مطرح شده در دادگاه را "سبک" توصیف کرده که با استناد به برخی کتابهای خمیر شده و "به اعتراف هایی که رنگ شکنجه های قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملت را به چه چیزی قانع کنند."

این نامزد معترض درباره اعتراف های بعضی از متهمان با استناد به گفته های پیامبر اسلام نوشت: "آیا نخوانده‌اند که پیامبر اکرم (ص) فرمود برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند حدی نیست یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند اقراری برای او نیست (الغدیر جلد ششم)."

آقای موسوی در پایان بیانیه خود آورده است: "مردم ما با فرزندان خود که دیشب پس از 50 روز بی‌خبری چهرةشان را دیدند احساس همدردی می‌کنند. برادران ما! غمگین نباشید. بدانید که مردم وضعیت شما را درک می‌کنند و می‌دانند که حفظ جان شما واجب‌تر از هر چیز دیگر است. زود خواهد بود که ملت محاکمه مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجه‌گرانی که این‌گونه با جان و آبروی او بازی می‌کنند بشناسد."



2. It is difficult to think funny and read satire these days, after seeing how many young Iranian were killed by Iran's regime.
however, after seeing the "show train" of those who arrested by Iran's regime and specifically Mohammad Ali Abtahi. It worth reading work of Mr. Nabavi a satirist in exile.

رژیم ابطحی
ابراهيم نبوي

e.nabavi(at)roozonline.com

محمد علی ابطحی امروز اعتراف کرد. وی که موفق شده بود در مدت چهل روز پانزده کیلو وزن کم کند، همراه با گروه دیگری از زندانیان علیه خودش و دیگران اعترافاتی کرد که چون ما خودمان قبلا مثل خیلی از دوستان از این اعترافات کرده ایم، لازم می دانیم موارد زیر را تذکر دهیم:



اول، کسی که اعتراف کرده محمد علی ابطحی نبود، چون محمد علی ابطحی یک آقای 100 کیلویی است که نظراتی دارد و طبیعتا نظراتش متناسب با وزنش است، حالا یک ابطحی هشتاد کیلویی آوردید که چیزهایی را اعتراف می کند، ما از کجا بدانیم این ابطحی خودش است؟ شاید برادرش است که لاغر تر از اوست.



دوم، ابطحی دو ماه است در زندان انفرادی است، به قول رهبری هر یک روز زندان انفرادی یک ماه شکنجه است، شما شصت ماه یک نفر را شکنجه کردید، طبیعی است که به هر چیزی اعتراف کند، اگر ابطحی اعتراف کند ناپلئون بناپارت یا فیدل کاسترو یا آدولف هیتلر است، اصلا عجیب نیست.



سوم، از اول انقلاب تا حالا هزار نفر در دادگاههای جمهوری اسلامی اعتراف کرده اند و بدون حتی یک استثناء همه آنها یک هفته پس از آزادی اعلام کردند تحت فشار بودند، ابطحی را همین فردا بفرستید دبی، اگر نگفت اعتراف ها همه دروغ است.



چهارم، وقتی زن قائم مقام وزارت اطلاعات زیر شکنجه اعتراف می کند جاسوس اسرائیل بوده و فساد اخلاقی داشته، طبیعی است اگر احمدی نژادهم یک سال دیگر زیر دست همان بازجو بیفتد اعتراف خواهد کرد که ارتباطش با رهبری شبیه به زن و شوهری بوده و خودش جاسوس آمریکا و اسرائیل و انگلیس و تمام کارهایش بخاطر براندازی نظام بوده، این خط این هم نشان. ابطحی که جای خود دارد.



پنجم، متهمی که خودش زندانی است، وکیلش هم زندانی است، رفیقش هم زندانی است، رئیس سابقش هم زندانی است، معاون سابقش هم زندانی است، شاهدش هم زندانی است، طبیعی است که به هر چیزی اعتراف می کند.



ششم، شما یک شیر هشتصد کیلویی را هم به بازجوهای جمهوری اسلامی بدهید، بعد از سه ماه اعتراف می کند که یک الاغ ده کیلوئی است، هنر متهم نیست، اگر هنری هست متعلق به بازجوست که وقتی خودش گرفتار شد خواهید دید که چه زاری ها نمی کند و چه اعتراف ها بر زبان نمی آورد و چه رقص ها که بدون ساز نمی کند.



هفتم، تمام اعترافات ابطحی را روی هم جمع کنیم، یک چیز می ماند و آن اینکه در انتخابات تقلب نشده است. بیچاره ابطحی! چون از بیرون خبر ندارد، فکر می کند این حرفها اثر دارد، وقتی همه طرفداران دولت و مجلس و مراجع و روحانیون خودشان در کمال آزادی و بدون رفتن به زندان قبول کرده اند که تقلب شده است، مردم حرف کسی که زندان بوده قبول نمی کنند. مهم ترین دلیل تقلب هم همین است که ابطحی زندانی است.



هشتم، خداوند می گوید برای دانستن سفر کن، حتی به چین برو. چطور می شود یک آدمی در خانه خودش، توی کتابخانه ای که ده هزار کتاب دارد، در کمال عقل و شعور و آرامش، حقیقت را نفهمد، بعد برود زندان، دور از خانواده، در سلول انفرادی، بدون خبر، کتک بخورد، تحت فشار قرار بگیرد، قرص بخورد، به جای دیدن صد نفر فقط یک بازجو ببیند، و حقیقت را بفهمد. و از همه اینها گذشته، وقتی یک هفته بعد دوباره رفت خانه، حقیقت یادش برود؟



نهم: طبیعی است که ابطحی را تا چند روز دیگر آزاد و بهزاد نبوی را که اعتراف نکرده آزاد نمی کنند، یعنی کسی که به جرمی اعتراف کرده و پذیرفته مجرم است، آزاد می شود، انشاء الله، و کسی که جرمی را نمی پذیرد و دلیلی هم علیه او نیست، زندان می ماند. یعنی شما اگر مجرم باشید آزاد می شوید، ولی اگر مجرم نباشید زندانی می شوید.



حقایقی از زبان ابطحی



اتفاقا، من می خواهم نتیجه بگیرم که ابطحی با وجود اینکه تحت فشار بود، حقایقی را به ما گفت که این حقایق را هر کسی به ما می گفت باور نمی کردیم. البته من نمی خواهم بگویم ابطحی راست گفت، فقط می خواهم بگویم این حرف ها را گفت:



1) ابطحی گفت: " موسوی، هاشمی و خاتمی با یکدیگر هم قسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند."

نتیجه گیری: جنبش سبز یک رهبری قوی و متحد دارد که می توان روی آن حساب کرد.



2) ابطحی گفت: " موسوی در آن زمان هندوانه سربسته بود."

نتیجه گیری: در این مدت اینقدر نیروهای ضد شورش چاقو زدند که سرخی و شیرینی موسوی را همه سبزها دیدند و الآن دیگر به همه چیزش مطمئن اند.



3) ابطحی گفت: " هاشمی قصد انتقام از احمدی نژاد و مقام معظم رهبری را داشت."

نتیجه گیری: من گفتم این هاشمی آدم حسابی است و تا پوست طرف را نکند ول نمی کند.



4) ابطحی گفت: " مجمع روحانیون بر خلاف گذشته دیگر انقلابی نیست."

نتیجه گیری: پس با خیال راحت می توانیم به آنها اعتماد کنیم و حرف مان را به آنها بزنیم. یعنی به عبارت دیگر از خودمان اند.



5) ابطحی گفت: " خاتمی نباید ظرفیت اصلاحات را پای موسوی می ریخت، حتی موسوی این ظرفیت را نداشت."

نتیجه گیری: ابطحی زمانی دستگیر شد که هنوز معلوم نشده بود موسوی چه ظرفیت هایی دارد، وقتی از زندان بیرون آمد خودش می شود مشاور موسوی.



6) ابطحی گفت: " موسوی به کروبی پیغام داد من چیزی برای از دست دادن ندارم."

نتیجه گیری: ابطحی تا همین جا بیرون بود، بعدا کروبی هم به موسوی پیغام داد من هم چیزی برای از دست دادن ندارم، و دو تایی دست همدیگر را گرفتند و رفتند وسط مردم.



7) ابطحی گفت: " موسوی نظام را به خطر انداخته است."

نتیجه گیری: پس نتیجه می گیریم که موسوی دقیقا همان کسی است که به درد رهبری جنبش می خورد.